نی نی ما

كارهاي جالب ني ني ٥

امروز ٢٩آبان ماه براي اولين بار ني ني كفشاشو خودش پوشيد هرچند تابه تا و الكي ولي خيلي برام جالب بود. ني ني ميره روي ميز واي ميسته و وانمود ميكنه كه ميخواد بپره و من بايد هر جا هستم خودمو بهش برسونم كه نپره و اينو خوب فهميده و همش منو اذيت ميكنه. هر وقتم كه مي بينه ما به تلويزيون توجه مي كنيم ميره و از جلوي تلويزيون اونو خاموش ميكنه. وقتي هم كه جاشو كثيف ميكنه ميره و وسايل تعويضشو خودش مياره ولي خيلي بد غذا ميخوره وهمش بايد با بازي و فيلم بهش غذا بدم. 
29 آبان 1394

كارهاي جالب ني ني٤

ني ني كلي كارهاي جديد ياد گرفته و كلي كلمات سخت رو به راحتي ادا ميكنه مثلا كلمه اختاپوس رو معلوم نيست از كجا شنيده كه هي تكرار ميكنه اسم پسر عمه اش ابالفضل رو ابل ابل صدا ميزنه و خيلي هم بهش وابسته است به بابا بزرگش هم خيلي وابسته است طوري كه هروز بايد اونو ببينه وقتي غروبا ميريم بيرون تند تند ميگه آقا آقا تا وقتي كه بهش نگم ميبرمت هي تكرار ميكنه بعد كه مطمئن ميشه ديگه ساكت ميشه منم سعي ميكنم بهش دروغ نگم و اگه ميگم ميبرمت حتي برا چند دقيقه هم كه شده ميبرمش و اين موضوع رو به خوبي درك كرده و قولم رو كاملا قبول داره اسم مامان بزرگش كه زهراست رو به خوبي ادا ميكنه و جديدا هم اسم شوهر عمه اش رو بخاطر اينكه باهاش بازي ميكنه و اونو توي يه ملحفه ميز...
29 آبان 1394

ني ني باهوش

اين روزا ني ني ما فوق العاده شيرين شده و قدرت يادگيريش همه اطرافيان رو متعجب مي كنه ني ني به راحتي كلمات سخت رو ادا ميكنه و كارهاي عجيب انجام ميده كه من رو خيلي ميترسونه ترس از اينكه در تربيتش كم بيارم چون فوق العاده باهوشه و اين كار تربيت ني ني و سخت ميكنه بخاطر همين دائما بايد مطالعه داشته باشم كه در برخورد با ني ني كم نيارم وقتي به ني ني نگاه ميكنم ناخداگاه خدارو شكر ميكنم كه يك موجود اينچنيني آفريده و خلقت خدا چقدر بي نقص است.  
28 آبان 1394

هپاتیت نوزادی 8

می خوام در مورد هپاتیت نوزادی یک سری اطلاعات کلی بهتون بدم. معمولا اکثر بچه ها وقتی بدنیا می یان زردی دارن که بعد از مدتی با زیر دستگاه گذاشتن یا دارو خوب می شن. ولی هپاتیت نوزادی یک نوع زردی نوزاد است که 5، 6 روز بعد از تولد شروع می شه و با نور درمانی نیز خوب نمی شه. معمولا تشخیص اون هم برای پزشکان سخته مگه با آزمایش خون. در آزمایش زردی خون، دو ایتم وجود داره، 1- بیلوروبین دایرکت یا مستقیم، و بیلوروبین غیر مستقیم و بخش سوم مجموع این 2 تا که به توتال بیلی روبین مشهوره. در بیماری زردی نوزادان بیلی روبین دایرکت زیر 1 بوده و بیلی روبین غیر مستقیم 10، 15، و حتی 20 می رسه که دیگه باید خون نوزاد عوض شه. ولی به هر حال خطر ناک نیست. ولی اگه در آزمای...
3 مهر 1394

کارهای جالب نی نی3

از جمله کارهای جالب نی نی این روزا اینه که بهش میگم برو پوشکت رو بیار عوض کنم خودش راه میفته دستشو به مبلا می گیره و میره پوشکشو بر میداره میاره بعد تشک زیر پاییش رو میاره بعدش دستمال مرطوبشو میاره و آماده تعویض پوشک میشه. شیرین کاری دیگه اش اینه که بوسه صدا دار یاد گرفته و صورتشو به لپ منو بابایی می چسبونه و هی می بوسه کلا این روزا خیلی شیرین و خوردنی شده گاهی اوقات از میزان هوشش تعجب می کنم و می ترسم بعدها منو باباش جلوش کم بیاریم.
1 تير 1394

راه رفتن نی نی

یه چند وقتیه نی نی تلاش میکنه که راه بره اون حدودا 26 خرداد بود که تونست چند قدمی رو به تنهایی راه بره و این برای خودشم خیلی هیجان انگیز بود و سعی می کرد دوباره این کارو تکرار کنه و بین من و بابایی در رفت و آمد بود و هر بار که به مقصد می رسید برای خودش دست میزد و با اعتراض از ما هم میخواست که براش دست بزنیم نی نی راه رفتن رو خیلی دوست داره ولی یک کم ترس داره که بی افته وقتی هم که می افته بدون اینکه جاییش درد بگیره خودشو لوس میکنه و گریه میکنه تا یکی از ما بلندش کنیم.
1 تير 1394

هپاتیت نوزادی7

فردا صبح لحظه شماری می کردم زودتر دکترش بیاد شاید اجازه بده شیرش بدم هر لحظه برای من مث یک ساعت می گذشت دکترش ساعت 8 اومد ولی تا وقتی به نوبت به بچه من رسید ساعت 11 شده بود. اما بینش رفتم و ازش خواستم اجازه بده شیرش بدم اونم وقتی گریه بچه رو دید گفت بهتره شیر گالاگتومی بهش بدید فعلا شیرش نده سریع به بابای خبر دادم که بره و از داروخانه تهیه کنه ولی متاسفانه داروخانه ها نداشتن این شیر رو از دکترش پرسیدم کجا داره اونم داروخانه 22 بهمن رو معرفی کرد. بابایی سریع خودشو رسوند اونام گفته بودن ندارن از همه جا مونده بودیم به یکی از دانشجوها که می شناختم و تو بیمارستان کار میکرد زنگ زدم  و ازش خواهش کردم برام گیر بیاره در این حین عمه الهام تو اینت...
1 تير 1394

هپاتیت نوزادی6

سر یک دستکش یکبار مصرف رو با پنبه پر کرده بودم اونو تو دهن نی نی میزاشتم تا به جای سینه مک بزنه اولش کمی با اون آروم شد ولی بعدش که دید از شیر خبری نیست ولش کرذ و شروع به نق نق کرد. نمی دونستم باید چکار کنم بغلشم به سختی می تونستم بکنم چون به پاش سرم وصل بود در ثانی همش تو بغلم دنبال سینه می گشت و این برای من خیلی عذاب آور بود. تا صبح بیدار بودیم نی نی هم گاهی اوقات میخوابید گاهی بیدار میشد و گریه می کرد بردنش به بیمارستان کار اشتباهی بود.
1 تير 1394

تولد نی نی

8 اردیبهشت تولد نی نی  بود دوست داشتم براش یه تولد تاپ بگیرم اما شرایطش جور نشد چند جا هم باغ و ویلا دیدم اما چندان مناسب نبودن بالاخره مجبور شدم تو خونه طی دو مرحله بگیرم 3شنبه برای همکاران و دوستان و جمعه برای اقوام اما روز سه شنبه بهم خبر رسید که همکاران هیچ کدوم نمیتونن بیان خب شاید کمی دیر بهشون گفتیم اونم به خاطر این بود که دنبال یه باغ بودم برا جمعه که نشد، خلاصه مجبور شدم جمعه رو هم کنسل کنم و با سه شنبه سر جمع اش کنم کلی خسته شدم ولی به نسبت خوب بود این اولین بار بود که تولد می گرفتم زیاد وارد نبودم. نی نی کلی خوش تیپ شده بود و همش بالا پایین می پرید.
29 ارديبهشت 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی ما می باشد