نی نی ما

سال 99 توی خرداد سومین دندون شیری شهراد یعنی دندون بالایش افتاد و جالب این که دندون بعدیش توی 15 شهریور مصادف با اولین روز مدرسه اش افتادحالا شهراد هر دو دندون بالا رو نداشت و اینو نشونه بزرگ شدنش میدونست و خیلی خوشحال بود شهدختک هم الکی میاد میگه دندون منم افتاده ببینید 

امروز 26 مهرماه اولین روزی که شهراد الفبا رو کار میکنه خیلی شور و هیجان داره به شهدخت میگه: داداشت داره سواد دار میشه، شهدخت ازش می پرسه یعنی چی؟ میگه اینارو ببین من دیگه میتونم بخونم و برای هممون درس اولش رو میخونه.

ني ني ما داره يواش يواش بزرگ ميشه و اين براي منو بابايش كاملا محسوسه به طوري كه لحظه به لحظه اين سير تكاملي رو به خوبي مي بينيم و حس ميكنيم، همه شيرين زبونياش همه شيطنتاش و همه بازيا و برخورداش بهمون اينو ميرسونه كه ني ني ما داره بزرگ ميشه و اين در عين حال كه خيلي شيرينه ولي يك ترس مبهمي به دل آدم مي نشونه... خلاصه ني ني داره بزرگ ميشه و روزشو اين روزا اينجوري سپري ميكنه؛ صبح ها تا ساعت ١٠ و گاهي اوقات ١١/١٢ ميخوابه بعد صبحانه اش كه فقط يك ليوان شيره و گاهي اوقات به زور يكي دو لقمه نون يا بيسكويت با شكلات صبحانه كه البته اونم بايد حواسش به ديدن تلويزيون پرت باشه، رو ميخوره و بعد اگه براش كارتن از سري كارتن هاي زيادي كه باباي براش رو هارد و ف...

ني ني ما خيلي زود به حرف افتاد و كاربرد جمله ها و كلمات رو در زمان مناسب به خوبي بلد بود و من و بابايي هميشه از اين موضوع متحير مي شديم جدايي از حرف زدن زيبا و رسا اين روزها از كلمات كتابي و غير معمول تو صحبتاش استفاده ميكنه و بيش از پيش ما رو شگفت زده ميكنه، مثلا ديشب براي اينكه بابايي رو قانع كنه كه از روي لب تابش براش فيلم دوربين مخفي دايناسور در شهر يا به قول خودش مامولو بزرگ رو بزاره، به طرف بابايي رفته و ميگه خداييش من كارتونمو نديدم باباييش با تعجب مي پرسه چي؟! و اونم تكرار ميكنه  خداييش من كارتونمو نديدم خو😂😃يا يكبار ديگه ميگه بالاخره من فيلممو نديدم بالاخره فيلم مامولو رو برام نزاشتي!! با بابابزرگش رفته بيرون موقع برگشت گفته بر...

بالاخره با تلاش زياد و صرف وقت و زمان بسيار تونستم ني ني رو از شير بگيرم هر چند هنوزم بدش نمياد به اون دوران بر گرده و همش دستشو توي يقه ام ميكنه و ميخوابه، حالا نوبت از پوشك گرفتن ني نيه ولي انگار از پوشك گرفتن راحت تر بود چرا كه به يك روز خودش ياد گرفت شلوارشو در بياره و توي دستشويي جيش كنه ولي مشكل از اونجا شروع شد كه پي پي شو تو قصريش نمي تونست بكنه و براي اين موضوع بايد پوشكش ميكردم خيلي تلاش كردم اين كارم ياد بگيره به ازاي هر بار دستشوي رفتن بهش شكلات و شيبابا و خلاصه كلي حله حوله جايزه ميدادم ولي پي پي شو نكرد كه نكرد البته تقصير خودشم نبود بچه ام اون موقع پي پي يه گوشه وايميسته و زور ميزنه ولي روي قصريش نمي تونست زور بزنه و اذيت بود ...

ني ني از همون روزاي اول زندگيش خيلي بد غذا ميخورد تا ميزاشتمش زير سينه كه شير بخوره چنتا مك كه ميزد خوابش مي برد و هر كاري ميكردم بيدار نگه اش دارم نميشد اگه ميزاشتمش تو تشكش دوباره  چن دقيقه طول نميكشيد كه گريه اش هوا بود و شير ميخواست و كلا مجبورم كرده بود كه زير سينه بخوابونمش يا اينكه شبا من اصلا نميخوابيدم تا چن ماه اول همينجور بود تا اينكه يواش يواش فاصله گرسنه شدنش بيشتر شد و من تونستم يكي دو ساعتي بخوابم حالا هم كه بزرگ شده عادت بدشوزحفظ كرده و من به زور تونستم از شير بگيرمش و با تلاشي ٦ ماهه بالاخره موفق به جدا كردنش از سينه شدم ني ني يك عادت بد ديگه هم داره و اون اينه كه موقع خوردن بايد حواسشو پرت كنيم تا چيزي بخوره وگرنه بازي...

ني ني ما داره يواش يواش بزرگ ميشه و اينو از حرفاش جملاتش و كارهاي جالبش به خوبي ميشه حس كرد. ني ني هر وقت خيلي راه ميره يا بازي ميكنه ساق پاهاش درد مي گيره و شبا بايد پاهاشو ماساژ بدم تا بخوابه و از اونجاي كه ني ني خيلي پر انرژي و شيطونه تقريبا هر شب بايد پاهاشو ماساژ بدم البته اين اتفاق معمولا ساعتاي٥/٦ صبح ميفته ولي ديشب بعد از شام روي مبل دراز كشيده و با ناله به من ميگه ماماني من بازيگوشي كردم با تعجب از كلمه و لغت جديدي كه به كار برده ازش مي پرسم چيكار كردي باز با ناراحتي ميگه من بازي گوشي كردم و پاهام درد گرفته برام استفاده بجا از اين لغت از طرف ني ني خيلي عجيب بود خيلي زياد، كنارش نشستم و گفتم حالا چيكار كنيم خودش با شيرين زيوني ميگه ك...

ماه قبل ني ني رو پيش دكترش برديم براي چكاپ كه وزنش حدود ١١ كيلو بود و پس از معاينه دكترش اعلام كرد كه يكسري آزمايشات رو انجام بديم كه اگه نتيجه اش خوب بود دارو هاشو قطع كنيم كه خوشبختانه نتيجه آزمايشات خوب بود و فعلا تا ٣/٤ ماه دارو مصرف نمي كنه تا بعد يك آزمايش ديگه بده و نتيجه عدم استفاده از دارو رو درش ببينيم و پس از اون در صورت خوب بودن نتايج آزمايشات دوره بعدي آزمايشات رو با فاصله بيشتر و همينجور تا نهايت كه ديگه آزمايش لازم نداشته باشه.

حدود يك ماهي هست كه ني ني ياد گرفته عصبانيتشو نشون بده اونم با فوش و دعوا و گاهي اوقات به طرفم حمله ميكنه و با چنگ و دندندون عصبانيتشو ابراز ميكنه دو هفته پيش براي اولين با وقتي تو حياط بازي ميكرد و من ازش خواستم به داخل خونه بياد تا نهارشو بدم با عصبانيت دعوام كرد و گفت گ و ز ي برو نميام و اين حرفش علارغم زشت بودن نوع صحبتش ولي خيلي شيرين بود من فقط تونستم جلوي خندمو بگيرم كه پرو نشه از اون به بعد چه شوخي و چه جدي جمله ... برات رو هي تكرار ميكنه و به عمه محبوبه اش كه ميرسه سريع اين جمله رو ميگه تا عكس تلعمل اونو ببينه و از اين كارش لذت ميبره از دور كه مي بينش داد ميزنه و ميگه و ما مجبوريم سكوت كنيم بلكن اين جمله رو فراموش كنه حالا مونديم كه...