نی نی ما

اين روزهاي ني ني

1395/11/13 10:49
نویسنده : فیروزه
101 بازدید
اشتراک گذاری

ني ني ما داره يواش يواش بزرگ ميشه و اين براي منو بابايش كاملا محسوسه به طوري كه لحظه به لحظه اين سير تكاملي رو به خوبي مي بينيم و حس ميكنيم، همه شيرين زبونياش همه شيطنتاش و همه بازيا و برخورداش بهمون اينو ميرسونه كه ني ني ما داره بزرگ ميشه و اين در عين حال كه خيلي شيرينه ولي يك ترس مبهمي به دل آدم مي نشونه... خلاصه ني ني داره بزرگ ميشه و روزشو اين روزا اينجوري سپري ميكنه؛ صبح ها تا ساعت ١٠ و گاهي اوقات ١١/١٢ ميخوابه بعد صبحانه اش كه فقط يك ليوان شيره و گاهي اوقات به زور يكي دو لقمه نون يا بيسكويت با شكلات صبحانه كه البته اونم بايد حواسش به ديدن تلويزيون پرت باشه، رو ميخوره و بعد اگه براش كارتن از سري كارتن هاي زيادي كه باباي براش رو هارد و فلش ريخته بزارم كه مشغول ديدن اونا ميشه و گرنه بايد با اسباب بازي يا نقاشي سرگرمش كنم بعد از اون احتمالا آقاييش براي ديدنش مياد و يك نيم ساعت تا يك ساعتي سربه سر هم ميزارن، حالا نوبت نهارشه كه اول بايد يه كارتن جذاب و هيجاني براش بزارم و بعد كنارش يه يك ساعتي بشينمو تند تند از فرصت استفاده كنم و غذاش رو بهش بخورانم بعدش ادامه كارتن رو ميبينه تا حدوداي ٣ تا ٤ بعدش دوباره به اتاق خواب ميبرمش تا يه يك ساعتي استراحت كنه و عصري كه بيدار شد باز يه استكان چاي يا شير و كيك بهش ميدم بخوره تو اين فرصت هم شبكه پويا رو نگاه ميكنه ، حالا احتمالا مامان زهراش يه سر بياد يا اينكه بابايي از سر كار برگرده يه يك ساعتي هم ميبريمش بيرون دور ميزنه و حسابي شيطنت ميكنه و بعد مياد خونه باز يه كارتن جذاب و شامش درست مثل نهار خوردنش و پس از اون ديگه خودشو بابايش و اذيت آزاراش و شيرين زبونياش تا حدوداي ١ يا شايدم ١:٣٠ شب و بعد پروسه خواب كه كي كجا بخوابه و ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی ما می باشد