نی نی ما

هپاتیت نوزادی7

فردا صبح لحظه شماری می کردم زودتر دکترش بیاد شاید اجازه بده شیرش بدم هر لحظه برای من مث یک ساعت می گذشت دکترش ساعت 8 اومد ولی تا وقتی به نوبت به بچه من رسید ساعت 11 شده بود. اما بینش رفتم و ازش خواستم اجازه بده شیرش بدم اونم وقتی گریه بچه رو دید گفت بهتره شیر گالاگتومی بهش بدید فعلا شیرش نده سریع به بابای خبر دادم که بره و از داروخانه تهیه کنه ولی متاسفانه داروخانه ها نداشتن این شیر رو از دکترش پرسیدم کجا داره اونم داروخانه 22 بهمن رو معرفی کرد. بابایی سریع خودشو رسوند اونام گفته بودن ندارن از همه جا مونده بودیم به یکی از دانشجوها که می شناختم و تو بیمارستان کار میکرد زنگ زدم  و ازش خواهش کردم برام گیر بیاره در این حین عمه الهام تو اینت...
1 تير 1394

هپاتیت نوزادی6

سر یک دستکش یکبار مصرف رو با پنبه پر کرده بودم اونو تو دهن نی نی میزاشتم تا به جای سینه مک بزنه اولش کمی با اون آروم شد ولی بعدش که دید از شیر خبری نیست ولش کرذ و شروع به نق نق کرد. نمی دونستم باید چکار کنم بغلشم به سختی می تونستم بکنم چون به پاش سرم وصل بود در ثانی همش تو بغلم دنبال سینه می گشت و این برای من خیلی عذاب آور بود. تا صبح بیدار بودیم نی نی هم گاهی اوقات میخوابید گاهی بیدار میشد و گریه می کرد بردنش به بیمارستان کار اشتباهی بود.
1 تير 1394

تولد نی نی

8 اردیبهشت تولد نی نی  بود دوست داشتم براش یه تولد تاپ بگیرم اما شرایطش جور نشد چند جا هم باغ و ویلا دیدم اما چندان مناسب نبودن بالاخره مجبور شدم تو خونه طی دو مرحله بگیرم 3شنبه برای همکاران و دوستان و جمعه برای اقوام اما روز سه شنبه بهم خبر رسید که همکاران هیچ کدوم نمیتونن بیان خب شاید کمی دیر بهشون گفتیم اونم به خاطر این بود که دنبال یه باغ بودم برا جمعه که نشد، خلاصه مجبور شدم جمعه رو هم کنسل کنم و با سه شنبه سر جمع اش کنم کلی خسته شدم ولی به نسبت خوب بود این اولین بار بود که تولد می گرفتم زیاد وارد نبودم. نی نی کلی خوش تیپ شده بود و همش بالا پایین می پرید.
29 ارديبهشت 1394

هپاتیت نوزادی5

اون شب مانی نی و به بیمارستان بردیم شیفت شب به خاطر وضعیت مناسب نی نی از پذیرش خود داری می کرد تا اینکه خود دکتر شیخانی تماس گرفتن تا نی نی و قبول کردن اینکه چطوری برای نصب سرم به نی نی تمام دست و پاهاشو سوراخ سوراخ کرده بودن بماند وقتی هم اعتراض کردم گفتن چون نوزاده رگش پیدا نمیشه این موضع برای من خیلی دردناک بود که نوزادای بیچاره رو به برای یک سرم معمولی سوراخ سوراخ می کردن... اون شب من نباید به نی نی شیر میدادم چون دکترش گفت شاید یک نوع حساسیت به شیر مادر باشه اولش نی نی سیر بود و راحت خوابید ولی یکی دو ساعت بعد شروع به نق و نق کرد و منم با اینکه سینه هام رگ کرده بود اجازه دادن شیر به نوزاد رو نداشتم.
17 ارديبهشت 1394

هپاتیت نوزادی4

ما مونده بودیم که چکار باید بکنیم نی نی ما بسیار سالم و شیرین به نطر میرسید و باور اینکه این فرشته کوچولو همچین مشکلی داره خیلی سخت بود شیرین کاری هاش برای ما دلچسب نبود وبیشتر دلمون رو به درد می آورد برای اطمینان یک آزمایش دیگه گرفتیم که همون نتایج قبلی رو نشون داد ساعت 3 و 4 بعد از طهر به خونه برگشتیم خسته و کوفته و غمگین و گیج قدرت تصمیم گیری نداشتیم مات و مبهوت از این تقدیری که برای نی نی رغم خورده بود. بابایی سر شب با دکترش تماس گرفت و اون به خاطر ناراحتی زیاد بابایی پیشنهاد داد که برای آرامش خودمونم که شده نی نی و به بیمارستان ببریم.
17 ارديبهشت 1394

هپاتیت نوزادی 3

بالا رفتن دایرکت به این معنی بود که کبد کار خودشو انجام نمیده و مشکل کبد چیزی نبود که به سادگی از اون رد شد، به همین خاطر سریعا با پزشک تماس گرفتیم و عصر همان روز به مطبش رفتیم دکتر اذعان داشت که غیر ممکنه دایرکت به این سرعت بالا بره چرا که در آزمایش قبلی دایرکت پایین بوده و شاید هم یکی از آزمایشگاهها اشتباه کرده... فردای ان روز با راهنمایی همکار بابایی به دکتر حیدریان که هفته ای یکبار از تهران جهت ویزیت بیماران به مشهد می اومد مراجعه کردیم و ایشون هم با کمال خونسردی آب پاکی رو ریخت رو دستمون و به کلی ناامیدمون کرد. اون گفت نوزادانی که دچار این علائم میشن یعنی آترزی دارن و کبدشون کار نمیکنه اول خوب به نطر میرسن ولی یواش یواش از بین میرن و هی...
17 ارديبهشت 1394

هپاتیت نوزادی2

... میزان زردی نی نی 11 بود، خانم پرستاری که اونجا بود گفت اگه زیر 10 باشه می تونیم بگیم خوبه اما ما به حساب اینکه 11 زیاد بالا نیست ترجیح دادیم که دیگه دستگاه نگیریم وضعیت کلی نی نی عالی بود خیلی سر حال و هوشیار بود اما بعد از چند روز حدودا از روز 15 به بعد باز رنگ پوست نی نی رو به زردی گرایید، جهت درمان به پزشک نوزادان مراجعه کردیم ایشون ترجیح دادن که آزمایش خون بگیریم توی آزمایش میزان بیلی روبین 15 بود و دایرکت2/. بود. بالاجبار دستگاه گرفتیم و باز بردیم خونه حدود 36 ساعت باز زیر دستگاه گذاشتیم روز آخر محض احتیاط به پیشنهاد بابایش آزمایش خون گرفتیم که متاسفانه بیلی روبین12 و دایرکت 6/8 شده بود که بالا رفتن دایرکت زنگ خطر را برای نی نی به ص...
15 ارديبهشت 1394

هپاتیت نوزادی1

هپاتیت نوزادی بیماری بود که نی نی ما گرفتارش شد و من سعی میکنم جهت آگاهی  اول تا آخرشو براتون تعریف کنم: نی نی 5 روزه بود که احساس کردم صورتش داره زرد میشه یا به اصطلاح زردی گرفته برا همین اونو پیش پزشک بیمارستانش یعنی دکتر اسماعیلی بردیم  ایشون گفتن زردی کمه با دارو برطرف میشه ولی محض احتیاط میتونید از پرتو درمانی استفاده کنید. ما هم محض احتیاط دستگاه گرفتیم، آوردیم خونه دیدن نی نی با اون جثه کوچولوش لخت زیر دستگاه خیلی درد آور بود خیلی زیاد. اما کاریش نمیشد کرد باید نی نی زودتر خوب میشدبعد از20 ساعت دستگاه رو پس بردیم و نی نی رو هم بردیم تا دوباره میزان زردیش رو اندازه بگیریم... هپاتیت نوزادی،هپاتیت نوزادی، هپاتیت نوزادی،هپاتی...
30 فروردين 1394

حرف زدن نی نی

این روزا نی نی با تالاش برای حرف زدن همه اطرافیانو متعجب میکنه، نی نی خیلی راحت کلماتی مثل با.....با، م.....ا م....ا ،رو به زبون میاره گاهی اوقاتم وقتی من بابای رو به اسم صدا میزنم اونم سعی میکنه تکرار کنه و خیلی قشنگ م....م....د رو صدا میزنه البته نی نی قبل از این شاید توی اواخر دو ماهگیش بعضی هجا ها رو تکرار میکر مثل آق...قا، دا...دا، چون خیلی در دری رفتن رو دوست داشت و بابا بزرگش اونو میبرد بیرون برا همین تا بیدار میشد شروع میکرد به دددد گفتن.
30 فروردين 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی ما می باشد