نی نی ما

بلند شدن نی نی

امروز برای اولین بار نی نی دستای کوچولوشو به میز وسط گرفت و به زور خودشو بالا کشید که مثلا بایسته من سرم به لب تاب گرم بود که یکدفعه این صحنه ی قشنگو دیدم انگار که برای خودشم جالب باشه چند بار این کار رو تکرار کرد و به روی میز سرک کشید البته ترسیدم صورتش به لبه میز برخورد کنه برا همینم خودم رفتم و بلندش کردم.
30 فروردين 1394

کارهای جالب نی نی2

از جمله کارهای جالب نی نی ما اینه که هر کس از در میاد دستشو برای دست دادن دراز میکنه یا جدیدا وقتی میگی بوس کن لبای کوچولوشو غنچه میکنه و به صورتت میچسبونه تازه صداها رو تقلید میکنه مثلا اگه کسی عطسه میکنه یا جیغ میزنه و... خیلی قشنگم با موزیک دست میزنه یا هر وقت میگیم دست دست تند تند دست میزنه و به دیگران هم اشاره میکنه که دست بزنن. نی نی یاد گرفته شونه رو به سرش میکشه، خودکارو به ذفتر میکشه و از روی کتابا وانمود به خوندن میکنه تازه با لب تاب هم ادای تایب کردن در میاره و هی موس رو تکون میده از غذای سفره هم هر چی ما میخوریم میخواد نه از بشقاب یا ظرف خودش خلاصه خیلی بلا شده.
19 فروردين 1394

کارهای جالب نی نی1

یکی از کارای جالبی که نی نی جدیدا انجام میده اینه که از روی ماشین کوچکش به راحتی میاد پایین حالا چطوری؟ به این صورت که پاهاشو از دو طرف به یک طرف میاره و آروم خودشو سر میده پایین .یکی دیگه از کارای جالبش اینه که با رورواکش خیلی راحت مانور میده دنده عقب، دور سه فرمونه (به اصطلاح بابایی) و اینکه هر چیزی که از جایی آویزون بشه باید حتما بکشدش پایین. جدیدا هم که با دو تا دندون کوچیکش گاز میگبره و بعد با شیطنت میخنده.
17 فروردين 1394

مسافرت های نی نی

نی نی ما از وقتی که به دنیا اومده کلی مسافرت رفته اولین بار که نی نیو باردار بودم حدودا 5 ماهش بود که رفتیم حج بعدش 3 ماهش بود که رفتیم بروجرد،5 ماهه که بود رفتیم تهران عروسیه خاله شبنم،7 ماهه بود که رفتیم باز بروجرد و از اونجا اصفهان بعد هم نوروز 94 نی نی 11 ماهه بود که باز رفتیم بروجرد و تا سیزده به در اونجا بودیم. حالا تا 8 اردیبهشت بازم میریم یا نه نمیدونم، البته یه بارم رفتیم قوچان که اونو نمیدونم مسافرت حساب کنم یا نه. بار اول با هواپیما رفتیم تهران بعد با خاله ساحره رفتیم بروجرد برگشتش از خرم آباد اومدیم، بار دوم هم با هواپیما رفتیم و برگشتیم دفعه سوم هم با هواپیما رفتیم خرم آباد و از اصفهان با هواپیما برگشتیم آخرین بار هم با ماشین با...
16 فروردين 1394

دندون در آوردن نی نی

یه چند وقتی بود که وقتی با دست به نی نی غذا می دادم حس می کردم لثه اش زبره هی خوب نگاه می کردم چیزی نمی دیدم چند وقتی هم بود که سر سینه هامو هی گاز می گرفت. چند باری هم به بابای گفتم اونم نگاه کرد چیزی ندید خلاصه روز15 اسفند بود که بهش داشتم با قاشق عصرونه می دادم که دیدم قجی صدا داد وقتی نگاه کردم دیدم  یه دندون کوچو لو مثله برنج نیمه رو لثه اش سبز شده .عزیزم خیلی ذوق زده شدم به بابایی نشون دادم انقدر ناز بود که نگو، اونشب خونه دایی مهدی شام دعوت بودیم اونجا به مامان بزرگشو عمه هاش گفتم اونام کلی خوشحال شدن. خیلی خوشحال بودم که نی نی بدون اذیت شدن دندون در آورده خدایا شکرت.  
19 اسفند 1393

داستانک های نی نی 6

نی نی ما اومد،نی نی کوچولوی خوشکل و ناز،وزنش 3.58، قدش52 سالم و سرحال. اومدیم خونه بابایی برا نی نی گوسفند قربونی کرد.شبم عمه هاش با شوهراشون اومدن اونجا شام اونجا بودن. دو روز بعد هم سپیده دختر داییم از بندر اومد پیشمون خدایش کلی کمک بود تو اون شرایط که من نمی تونستم هیچ کاری بکنم. روز ششم هم خاله جانش سر زده اومد کلی خوشحالمون کرد. نی نیو روز هفتم بردیم حموم خیلی خوشکل شد.
13 اسفند 1393

داستانک های نی نی 5

از همون اول دستشو مشت کرده بود و داشت می مکید مامانم گفت گشنشه، منم بهش شیر دادم البته شیرم چند قطره بیشتر نبود اما انگار براش کافی بود خوابید.اما اون دوتا بچه هی گریه می کردن، مادرشوهرم  به کمک تخت کناریم رفته بود و بچه اونارو نگه می داشت دلش برا بچه می سوخت... هی نی نیو نگا میکردم و با خودم می گفتم یعنی این بچه منه باورش برام سخت بود هنوزم گاهی اوقات این حالت بهم دست میده یه ذوق عجیب یه ترس ،گاهی هم غم همه وجودمو می گرفت.بچه ها واقعا فرشته اند، واقعا فرشته اند...
2 اسفند 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی ما می باشد