نی نی ما

هپاتيت نوزادي

ماه قبل ني ني رو پيش دكترش برديم براي چكاپ كه وزنش حدود ١١ كيلو بود و پس از معاينه دكترش اعلام كرد كه يكسري آزمايشات رو انجام بديم كه اگه نتيجه اش خوب بود دارو هاشو قطع كنيم كه خوشبختانه نتيجه آزمايشات خوب بود و فعلا تا ٣/٤ ماه دارو مصرف نمي كنه تا بعد يك آزمايش ديگه بده و نتيجه عدم استفاده از دارو رو درش ببينيم و پس از اون در صورت خوب بودن نتايج آزمايشات دوره بعدي آزمايشات رو با فاصله بيشتر و همينجور تا نهايت كه ديگه آزمايش لازم نداشته باشه.
30 تير 1395

فوش دادن هاي ني ني

حدود يك ماهي هست كه ني ني ياد گرفته عصبانيتشو نشون بده اونم با فوش و دعوا و گاهي اوقات به طرفم حمله ميكنه و با چنگ و دندندون عصبانيتشو ابراز ميكنه دو هفته پيش براي اولين با وقتي تو حياط بازي ميكرد و من ازش خواستم به داخل خونه بياد تا نهارشو بدم با عصبانيت دعوام كرد و گفت گ و ز ي برو نميام و اين حرفش علارغم زشت بودن نوع صحبتش ولي خيلي شيرين بود من فقط تونستم جلوي خندمو بگيرم كه پرو نشه از اون به بعد چه شوخي و چه جدي جمله ... برات رو هي تكرار ميكنه و به عمه محبوبه اش كه ميرسه سريع اين جمله رو ميگه تا عكس تلعمل اونو ببينه و از اين كارش لذت ميبره از دور كه مي بينش داد ميزنه و ميگه و ما مجبوريم سكوت كنيم بلكن اين جمله رو فراموش كنه حالا مونديم كه...
30 تير 1395

فوش دادن هاي ني ني

حدود يك ماهي هست كه ني ني ياد گرفته عصبانيتشو نشون بده اونم با فوش و دعوا و گاهي اوقات به طرفم حمله ميكنه و با چنگ و دندندون عصبانيتشو ابراز ميكنه دو هفته پيش براي اولين با وقتي تو حياط بازي ميكرد و من ازش خواستم به داخل خونه بياد تا نهارشو بدم با عصبانيت دعوام كرد و گفت گ و ز ي برو نميام و اين حرفش علارغم زشت بودن نوع صحبتش ولي خيلي شيرين بود من فقط تونستم جلوي خندمو بگيرم كه پرو نشه از اون به بعد چه شوخي و چه جدي جمله ... برات رو هي تكرار ميكنه و به عمه محبوبه اش كه ميرسه سريع اين جمله رو ميگه تا عكس تلعمل اونو ببينه و از اين كارش لذت ميبره از دور كه مي بينش داد ميزنه و ميگه و ما مجبوريم سكوت كنيم بلكن اين جمله رو فراموش كنه حالا مونديم كه...
30 تير 1395

از شير گرفتن ني ني

دارم سعي ميكنم به ني ني كمتر شير بدم تا از شير بگيرمش تا الان حدود يك ماهه كه موفق نشدم كاري از پيش ببرم هر نقشه اي مي كشم كه بهش به قول خودش ممش ندم نميشه خيلي زرنگ و با هوشه با يه جمله اي كه ميگه همه نقشه هامو نقش بر آب ميكنه چند شب پيش توي ماشين ميگفت درده درده گفتم پسرم كجاش درد ميكنه و يه دست به بدنش كشيدم به خيال اينكه جاييش درد ميكنه دست به شكمش كشيدم گفتم اينجات درد ميكنه بعد ديدم بلافاصله دنبالش گفت آره اگه ممش بخوره خوب ميشه باور كردني نبود از خنده با باباي مرده بوديم نميدونستيم چه عكس العملي نشون بديم گفتم باشه بريم خونه بشورمش به پسرم ممش ميدم يا ديروز ني ني رو بردم حموم خيلي بد نهار خورد با هزارتا بدبختي براش آبگوشت درست كرده بو...
9 خرداد 1395

از شير گرفتن ني ني

اين روزا دارم تلاش مي كنم كه بلكن ني ني رو راحت بتونم از شير بگيرم ولي ني ني خيلي سمج تر از اين حرفاست،شبا با كالاسكه مي بريم دورش مي زنيم تا خوابش ببره و زير سينه نخوابه ولي امان از شبي مه نخواد بخوابه پدرمون در مياد انقدر با بابايي تو كوچه ها بايد بچرخونيمش تازه گاهي اوقاتم كه وقتي خوابش مي بره آروم بلندش مي كنم كه بزارمش رو تخت همچين كه گذاشتمش بيدار ميشه و سريع سراغ ممش رو ميگيره و منم برا اينكه خواب زده نشه مجبورم بهش بدم و اينجوري ميشه كه هرچه با بابايي رشتيم پنبه مي شه اين ماجراي از شير گرفتن ني ني براي ما هم داستاني شده مامان زراش كه ميگه تا وقتي نيخوره بهش شير بده خودش كم كم ول ميكنه اون حتي ميگه روزه هم نگير به بچه شير بده حالا ما ...
29 ارديبهشت 1395

تولد ني ني

امسال براي تولد ني ني تصميم گرفتم خيلي شلوغش نكنم و يه مختصر جشني بگيرم برا همين با ني ني صبح روز تولد رفتيم با آتليه هماهنگ كرديم براي غروب غروبم كه باباي از سر كار اومد رفتيم آتليه چون هنوز نوبتمون نشده بود رفتيم قنادي كه يك كيك كوچيك براش بگيريم ولي اونجا ني ني خودش گير داد و يك پيشيو انتخاب مرد و هي مي گفت پيشيو ميخوام پيشيو ميخوام هر كاري كرديم كه منصرفش كنيم بلكه يك كيك ديگه بگيره قبول نكرد خلاصه كيكشو گرفتيم گذاشتيم خونه و بعد رفتيم عكاسي اونجا يك ساعت و نيم معطل شديم چون ني ني براي عكسا ژست نمي گرفت و شيطنت مي كرد خلاصه با كلي فيلم در آوردن تونستيم ازش چنتا عكس بگيريم بعدش با كادويي كه مامان زراش داده بود رفتيم شيشليك و كلي هم بهمون ...
17 ارديبهشت 1395

علايق ني ني

ني ني ما از همون نوزاديش علاقه زيادي به موسيقي داشت و هر بار كه يه آهنگي مي شنيد سريع شروع به رقصيدن و دست و پا زدن ميكرد ني ني دو ماهه بود كه تلويزيون آب ميوه پالم دار تبليغ ميكرد و با آواز پالمي پالني سينه رو ول ميكرد و به تلويزيون خيره ميشد و وقتي تلويزيون تبليغش تموم ميشد اونم به شير خوردنش ادامه ميداد. الانم كه داره بزرگتر ميشه هر بار كه يه آهنگ شاد ميشنوه سريع شروع به رقصيدن ميكنه و تازه از بقيه ام درخواست ميكنه كه اونام برقصن مثلا به مامان بزرگش ميگه زرا برقص زرا برقص و اين حرفش هميشه منو به خنده ميندازه چون مامان بزرگش مخالف رقصه و كاملا مذهبيه ني ني به فوتبال هم علاقه داره و پاهاي قويي داره به آب بازي تفنگ بازي شمشير بازي و قايم باش...
1 ارديبهشت 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی ما می باشد