شيرين زباني هاي ني ني

ني ني يواش يواش داره دو ساله ميشه و خيلي اين روزا شيرين زبون شده خيلي كلمات قلمبه سلمبه تو حرفاش بكار ميبره عيدي هم كه رفته بوديم بروجرد همه از حرف زدن نيني تعجب ميكردن و خندشون ميگرفت قبل عيدي مامان بزرگش توي حرفاش از لغات بدبخت آقا استفاده كرد كه بعد متوجه شديم ني ني تو خونه راه ميره و هي تكرار ميكنه بخ بخته آقا مثل اينكه خيلي اين جمله براش جالب بود هنوزم بعد گذشت دو سه ماه گاهي اوقات با خودش تكرار ميكنه خيلي هم حاضر جواب شده من ميگم بريم نماز بخونيم اون تغييرش ميده و ميگه بريم ممش بخوريم ١٩ فروردين براي اولين بار من كنار ظرفشوي ايستاده بودم كه اومد تو آشپزخونه و خودشو به پاهام چسبوند و گفت ماماني دوشت دارم خيلي هيجان انگيز بود طوري كه ميخواستم گوشيو بردارم و به باباي خبرشو بدم منم در جواب گفتم منم خيلي دوست دارم كه باز اونم تكرار كرد منم دوست دارم جالب اينجاست كه فرداي همين روز انگار كه معني كلماتو درك كنه كنار تلويزيون نشسته بوديم كه هي ميگفت مامولو بژوگ بژا منظورش ژوراسيك٢٠١٥ بود كه من زده بودم شبكه كودك شايد يادش بره كه برگشته به من ميگه دوشت ندارم اين حرفشم برام قشنگ و هيجان انگيز بود ومن متعجب از اينكه توي اين سن معني كلماتو درك ميكنه يا اينكه ميگه عاقشتم (عاشقتم)